کلید داشتن حافظه سالم و متعادل
احساسات بخش مهمی از تجربهی انسانی و عامل تأثیرگذار بر نحوهی شکلگیری، ذخیرهسازی و یادآوری خاطرات هستند. پژوهشها نشان میدهد که شدت و نوع احساسات میتواند باعث تقویت یا تضعیف حافظه شود. احساسات شدید، مانند شادی، ترس یا خشم، توجه مغز را بر جزئیات خاصی متمرکز میکنند، در حالی که استرس یا اضطراب مزمن ممکن است مانع از ذخیره یا بازیابی صحیح اطلاعات شود.
از دیدگاه روانشناسی، احساسات واکنشهای ذهنی به رویدادهای عینی هستند. برای مثال، دو نفر ممکن است یک مسابقه فوتبال را تماشا کنند؛ یکی سرشار از شادی شود و دیگری دچار اندوه. در حالیکه اتفاقی یکسان را دیدهاند. این تفاوت در احساس، تجربهی ذهنی و در نتیجه نحوهی ثبت خاطره را تغییر میدهد. بهطور کلی، هر چه واکنش احساسی به رویدادی قویتر باشد، احتمال ماندگاری آن در حافظه بیشتر است.
از نظر زیستی، دو بخش مهم مغز در این فرآیند نقش دارند: آمیگدالا (مرکز پردازش احساسات) و هیپوکامپوس (مرکز ذخیرهی حافظه). در هنگام وقوع یک رویداد احساسی، این دو ناحیه بهطور همزمان فعال میشوند و باعث میگردند که خاطرات احساسی با وضوح بیشتری در ذهن بمانند. به همین دلیل است که افراد جزئیات به دنیا آمدن فرزندشان، یک حادثهی ترسناک یا یک موفقیت بزرگ را بهتر از رویدادهای روزمره مثل مسواک زدن به خاطر میآورند.
با این حال، احساسات منفی شدید، بهویژه استرس، میتوانند فرآیند حافظه را مختل کنند. هورمون کورتیزول که در زمان استرس ترشح میشود، ابتدا حافظه را تقویت میکند اما در صورت تداوم، عملکرد هیپوکامپوس را کاهش داده و باعث ضعف در یادآوری یا تحریف خاطرات میشود. برای مثال، اضطراب کوتاهمدت پیش از امتحان ممکن است به تمرکز بیشتر کمک کند، اما نگرانی طولانیمدت پیش از آن باعث فراموشی مطالب خواهد شد.
برای جلوگیری از تأثیر منفی احساسات بر حافظه، راهکارهایی وجود دارد که به تنظیم هیجانات کمک میکند:
1. تمرین ذهنآگاهی: ذهنآگاهی یعنی حضور کامل در لحظهی حال بدون قضاوت. تمرینهایی مثل تنفس آگاهانه، مدیتیشن یا حتی توجه به احساسات بدن هنگام انجام کارهای روزمره، میتواند سطح برانگیختگی احساسی را کاهش دهد. این آرامسازی ذهن کمک میکند تا مغز بهتر بتواند اطلاعات را ثبت کند، بدون اینکه اضطراب یا هیجان شدید مسیر حافظه را منحرف کند.
️
۲. نوشتن در دفتر یادداشت: نوشتن دربارهی احساسات و رویدادها نه تنها به تخلیهی هیجانی کمک میکند، بلکه باعث میشود رویداد را با وضوح بیشتری در حافظهتان سازماندهی کنید. وقتی احساسات شدید را روی کاغذ میآورید، مغز میتواند بین جزئیات واقعی و واکنشهای احساسی تمایز قائل شود. این کار از شکلگیری خاطرات تحریفشده یا اغراقآمیز جلوگیری میکند.
۳. بازنگری شناختی: بازنگری شناختی یعنی نگاه کردن به موقعیت از زاویهای متفاوت و منطقیتر. برای مثال، به جای فکر کردن به جملهای مثل «من شکست خوردم»، میتوان گفت: «این تجربه سخت بود، اما به من یاد داد چه کاری را باید تغییر دهم.» این تغییر در نحوهی تعبیر موقعیت باعث کاهش شدت احساسات منفی میشود و حافظه را از اغراقهای احساسی حفظ میکند.
۴. یادآوری آگاهانهی خاطرات مثبت: تحقیقات نشان میدهد که تمرکز آگاهانه بر خاطرات خوشایند گذشته میتواند توانایی کلی حافظه را بهبود بخشد و خلقوخو را متعادل کند. هر چند وقت یکبار زمانی را برای بازبینی لحظات خوب زندگی اختصاص دهید — مثلاً یک سفر، دیدار دوستان یا موفقیتی شخصی. بازآفرینی این خاطرات مثبت، ارتباطهای عصبی مرتبط با احساس رضایت و آرامش را در مغز تقویت میکند.
۵. پذیرش احساسات بهجای سرکوب آنها: پژوهشها نشان دادهاند که سرکوب احساسات میتواند عملکرد حافظه را مختل کند، زیرا انرژی ذهن صرف کنترل واکنشهای هیجانی میشود، نه پردازش رویداد. پذیرش به این معناست که احساسات خود را بدون قضاوت بپذیرید و اجازه دهید عبور کنند بدون آنکه بر رفتار یا قضاوت شما سلطه پیدا کنند.
در نهایت، احساسات نه «خوب» هستند و نه «بد»؛ آنها ابزارهایی طبیعی برای بقا، یادگیری و رشد انسان محسوب میشوند. مدیریت درست آنها — نه سرکوب و نه غرق شدن در آنها — کلید داشتن حافظهای سالم و متعادل است.
منبع: healthline
نظر دهید